به گزارش سایت طایفه هوت رخشانی شهرستان دلگان به نقل از حرف تو،در آستانه سفر لوران فابیوس به ایران ضمن ابراز همدردی با قربانیان بیماری های خطرناکی که بدست فابیوس گرفتار شدند، با تمام توان میخواهیم "فابیوس عذرخواهی کند".
این خواست عمومی است که در لایه های مختلف جامعه وجود دارد و وظیفه اهالی رسانه و جهادگران ارزشی عرصه فرهنگ آن است که این مطالبه عمومی را به گوش دولت و وزارت خارجه برساند که "حالا که مانع ورود او نشدید از او بخواهید از مردم شریف ایران تمام قد عذرخواهی کند."
از وبلاگ نویسان ارزشمند می خواهیم تا ضمن توجه به اهمیت این موضوع، قلم ها را برداشته و مطالب ارزشمند خود پیرامون این موضوع را به نگارش در بیاورند.
گفتنی است از روز گذشته (دوشنبه) کمپینی با همین موضوع راه اندازی شده است. وبلاگ نویسان ارجمند می توانند با انتشار تصاویر این کمپین هم به جنبش وبلاگی ما بپیوندند.
انتهای پیام/
:: موضوعات مرتبط:
سیاسی , ,
:: برچسبها:
فابیوس ,
:: بازدید از این مطلب : 686
به گزارشسایت طایفه هوت رخشانی شهرستان دلگانبا توجه به بیانات رهبر معظم انقلاب مبنی بر شناخت دشمن و پیشنهاد معظم له برای هفتم تیر تا دوازدهم تیر با عنوان "هفته حقوق بشر آمریکایی" سایت "حرف تو" موج سایبری در همین راستا برگزار مینماید.
قرار است در روز های آینده سعیده دهمیری به عنوان نخستین زن مدیر در شهرستان ایرانشهر سکان اداره تامین اجتماعی این شهرستان را بر عهده گیرد.
از ابتدای آغاز به کار دولت یازدهم تاکنون بیش از 8 بانوی سیستانی و بلوچ در پستهای فرمانداری، معاون استاندار، شهردار و مدیریت مراکز بهداشتی، بنیاد شهید به کار گیری شده است.
در این انتصابات سامیه بلوچ زهی به عنوان نخستین بانوی بلوچ و اهل سنت به عنوان شهردار شهرستان راسک در جنوب سیستان و بلوچستان و زهرا اربابی یکی از بانوان سیستانی به عنوان معاون توسعه مدیریت و منابع انسانی استاندار سیستان و بلوچستان منصوب شدند.
همچنین به دنبال انتصابات بانوان در پست های مدیریتی رابعه اربابی به عنوان رییس مرکز بهداشت شهرستان فنوج در جنوب استان و حمیرا ریگی و معصومه پرندوار به عنوان نخستین فرمانداران زن در شهرستان های قصر قند در جنوب استان و هامون در شمال استان و طاهره هامون نورد به عنوان مدیر کل گمرک زاهدان و ناظر گمرکات سیستان و بلوچستان و ملیحه رضایی به عنوان رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان نیکشهر و مرضیه طاهری مدیر آموزش و پرورش ناحیه 2 زاهدان بر مسند مسئولیت تکیه زدند.
البته پیش از این دکتر حلیمه عالی به عنوان نخستین زن اهل سیستان و بلوچستان بر کرسی مجلس شورای اسلامی تکیه زده بود و شماری از شیر زنان و دختران شیعه و سنی این استان مسوولیت هایی در بسیج را بر عهده دارند.
بر اساس آمارهایی که خبرگزاری ایرنا منتشر کرده است افزون بر 16 درصد از مدیران، مقامات عالی رتبه و قانونگذاران سیستان و بلوچستان را زنان تشکیل می دهند.
به گزارش عصر هامون، رییس جدید اداره تامین اجتماعی شهرستان ایرانشهر روز دوشنبه در مراسمی با حضور معاون استاندار سیستان و بلوچستان و فرماندار شهرستان ویژه ایرانشهر معرفی شد.
در این مراسم با معرفی سعیده دهمیری به عنوان رییس جدید تامین اجتماعی ایرانشهر از محمد عمر دادخواه رییس سابق این اداره تقدیر شد.
سعیده دهمیری پیش از این کارمند اداره تامین اجتماعی چابهار بوده است.
گرگ و روباه یک نقشه کشیدند.
چند روز بعد گرگ اومد وسط گوسفندا شروع کرد به بع بع کردن.
گوسفندا اولش تعجب کردند!
به خودشون گفتند این چشه؟
گرگا که بع بع نمیکنند.!
گرکه شروع کرد به علف خوردن.
انقدر علف خورد که سیر شد.
گوسفندا پرسیدن چی شده؟
چرا به ما حمله نمیکنی؟
گرگ رفت روی یه سنگ نسبتا بلند. داد زد:
من توبه کردم.!! من توبه کردم!!
گوسفندا تعجب کردند.
گفتند چطور ممکن. ؟
بعضی هم گفتند راست میگه.
شور کردند. بعضی گفتند حقه است و کلک گرگ. اما بقیه قبول نکردند. گفتند ما دیدیم که گرگ علف میخوره. گفتند باید علف ها رو تقسیم کنیم.
فردا توله گرگ ها صاحب علف های ما میشه
خلاصه گفتند اگه بخواد از مراتع ما استفاده کنه نمیشه باید مذاکره کنیم.
رفتند پیش گرگ
گفتند برای مذاکره اومدیم نمیشه تو از علف های ما بخوری
گرگ قبول کرد. اما شرط گذاشت. که روباه به عنوان فرد بی طرف داور و قاضی باشه
اون بخش از گوسفندا هم که قبول کرده بودند حاضر شدند. و پای میز نشستند.
اول گرگ گفت تمام مراتع مال من. روباه تایید کرد و گفت چون قبلا شکار گاه گرگ بوده.
گوسفندها قبول نکردن. گرگ گفت یا زمین ها مال من باشه یا دوباره گوشت خوار میشم.!
گوسفند ا شور کردند.
بین خودشون گفتند. اینطوری نمیشه. اگر گرگ گوشت خوار بشه ما کشته میشیم. شرایط گرگ سخته.
بیاید با سیاست بریم پیش گرگ بگیم شرایط آسون تری بذاره.
رفتن پیش گرگ.
گرگ گفت. قبول. شما علف بخورید . اما با اجازه من و از اونجا که من میگم. و هر وقت که من میگم علف بخورید. بیاید پیش من. از من اجازه بگیرید.
قبول کردند.
از فردا اجازه میگرفتند. گرگ به بعضی اجازه میداد. به بعضی نه. که از بخشی از مراتع که علف های خوبی نداشت استفاده کنند.
چند وقتی گذشت...
گوسفندها ضعیف شده بودند... نر ها هم رقمتی نداشتند. دیگه نمیتونستند از بره ها دفاع کنند.
تا این که یک شب گرگ شبانه حمله کرد. و گوسفند رو برد.
این قضیه شبای بعد ادامه پیدا کرد!!
گرگ شبانه حمله میکرد. و یک گوسفند رو میبرد. و می خورد.
هیچ کس نمیتوانست. کاری بکنه.
گرگ قوی شده بود و گوسفندها ضعیف.
این وسط روباه هم عرض اندام میکرد.با گرگ سهیم شده بود هیچ گوسفندی حق اعتراض نداشت. و فقط انتخاب میکردند. که امشب چه کسی کشته بشه.
همه گوسفندها کشته شدند.
فقط به خاطر یک بار علف خوردن گرگ!!!
دلواپسم برای باخته هایمان
برای تحریم های جدید.
برای حرف های انسانی دشمن!!
برای خودمان.
جهان دنیای من است. اما به دنیا اعتمادی نیست!!
قاسم حسن زاده در رابطه با خبر منتشر از سوی شبکه العربیه در شب گذشته مبنی بر گروگان گرفته شدن ۱۸ پاسدار در منطقه ی نصرت آباد گفت : این خبر کذب محض است.
مسئول روابط عمومی قرارگاه قدس سپاه ادامه داد : این خبر که توسط گروه تروریستی جیش العدل و شبکه ی العربیه منتشر شده است هیچ صحتی ندارد و هیچ درگیری ای در این منطقه رخ نداده است.
لازم به ذکر است شبکه العربیه در مواردی دیگر خبرهای دروغی را از گروه های تروریستی بر علیه جمهوری اسلامی ایران نیز منتشر کرده است و به نوعی رسانه و مبلغ این گروه ها تبدیل شده است.
فرفره نداشتیم. بچههای کدخدا داشتند اما همبازی ما نبودند که دست ما بدهند. مسعود و مجید نقشهاش را کشیدند و مصطفی بند و بساطش را جور کرد.
ما که فرفرهدار شدیم، لبخند نشست روی لبهای بابابزرگ. گفت: «دیدید
میشود، میتوانید!»
از ترس بچههای کدخدا، داخل خانه فرفره بازی میکردیم. مبادا ببینند و به تریج قبایشان بربخورد. اما خبرها زود در دهکده ما میپیچید.
خبر که به گوش کدخدا رسید، داغ کرد. گفت: «بیخود کردهاند. بچه رعیت را چه به فرفره بازی.» و گیوهاش را ورکشیده بود و آمده بود پیش عمو محمد به آبروریزی. (بعداً شنیدیم که همان روز، کدخدا دم گوش میرآب گفته: «این اول کارشان است. فردا همین فرفره میشود روروک و پس فردا چرخ چاه.» بیشتر موتور پمپهای آب ده، مال کدخدا بود.) عمو محمد که صدایمان کرد، فهمیدیم کار از کار گذشته. فرفره را برداشت و گذاشت داخل گنجه. درش را قفل کرد و کلیدش را داد دست بچههای کدخدا. که خیالشان راحت باشد از نبودن فرفره.
رفتیم پیش بابابزرگ با لب و لوچه آویزان. فهمید گرفتگی حالمان را. عموها را صدا زد. به عمو محمد گفت: «خودت کلید را دست کدخدا دادی و خودت پس میگیری.»
عمو محمد مرد این حرفها نبود. همهمان میدانستیم. بابابزرگ گفت: «بروید و قفل گنجه را بشکنید.» عمو محمود گفت: «کی برایتان فرفره خرید؟ کدخدا؟!» گفتیم: «نه عمو جان! خودتان که میدانید، خودمان ساختیم!»
گفت: «دیگر بلد نیستید بسازید؟» گفتیم: «چرا!» گفت: «بهترش را بسازید.» و رفت در خانه کدخدا به داد و بیداد. صدای بگومگویشان ده را برداشت. این وسط ما، قفل گنجه را شکستیم و بهترش را ساختیم.
بچههای کدخدا فهمیدند. کدخدا گر گرفت. داد زد: «یا فرفره یا حق آب!» و به میرآب گفت که آب را روی زمینهای همهمان ببندد. کار سخت شد. عموها از هزار راه ندیده و نشنیده، آب میآوردند سر زمین. که کشتمان از بیآبی نسوزد. مسعود را گرفتند و کتک زدند. زورمان آمد. مجید به تلافیاش، روروک ساخت. کدخدا گفت که گندم و تخممرغ هم ازمان نخرند. مجید و مصطفی را هم گرفتند و زدند. صدای عمو محمود، هنوز بلند بود اما گوشه و کنایهها شروع
شد. عمو حسن جمعمان کرد و گفت: «این جور نمیشود. هم فرفره شما باید بچرخد و هم زندگی ما.» از بابابزرگ رخصت گرفت و قرار شد برود و با خود کدخدا حرف بزند. وقتی که برگشت، خوشحال بود.
گفت: «قرار شده روروک را خراب کنیم اما فرفره دستمان باشد. آنها هم تخممرغمان را بخرند و هم......
كمی آب بدهند.» بابابزرگ گفت: «کدخدا سر حرفش نمیماند.» عمو حسن گفت: «قول داده که بماند. ما فرزندان شماییم. حواسمان هست!»
بچههای کدخدا آمدند و روروک را، جلوی چشمهای خیس ما، خراب کردند. عموحسن آمد و فرفره را گذاشت پیش دستمان و رفت که با کدخدا قرار و مدار بگذارد.
دل و دماغی نداشتیم برای چرخاندن فرفره. مهدی گفت: «وقت زانو بغل کردن نیست. باید چرخ چاه بسازیم. کدخدا از امروز ما میترسید نه دیروز فرفره و روروک ساختنمان.» بابابزرگ لبخند زد.
عمو حسن هر روز با کدخدا کلنجار میرفت. یک روز خوشحال بود و یک روز از نامردی کدخدا میگفت. ما میشنیدیم و بهش «خدا قوت» میگفتیم. بچهها داشتند بالای پشت بام یواشکی چرخ چاه میساختند
با توجه اتفاقات اخیر در فرودگاه جده و در اعتراض به هتک حرمت رژیم آل سعود به دو نوجوان ایرانی،کمپینی توسط فعالان فضای مجازی با عنوان" اعتبار پاسپورت ایرانی" ایجاد شد.
با توجه اتفاقات اخیر در فرودگاه جده و در اعتراض به هتک حرمت رژیم آل سعود به دو نوجوان ایرانی،کمپینی توسط فعالان فضای مجازی با عنوان" اعتبار پاسپورت ایرانی" ایجاد شد.
اپیزود اول:
حسن روحانی در خرداد 92 در شبکه جام جم:
به همه هموطنان قول خواهم داد که بزرگان و افتخارات ایران را و میراث فرهنگی ایران و بزرگانی که برخی همسایگان در حال تصاحب آنها هستند را این افتخارات که جزو تاریخ و فرهنگ ماست را برمیگردانم و قول میدهم که اعتبار واحترام را به پاسپورت ایرانی برگردانم..
..در واقع همه سوالات به سیاست خارجی بازمیگردد. باید بدانید که ارزش پاسپورت علامت نوع رابطه ما با دنیاست؛ اگر روابط ما با کشوری، قارهای یا کل جهان صمیمی و بر مبنای احترام متقابل و منافع متقابل، روابط گرمی شد، آنوقت شهروند ایرانی در آن کشور جایگاه دیگری پیدا میکند، در آن صورت چهره ایرانی را که میبینند، به عنوان چهره دوست نگاه میکنند و پاسپورت هم جایگاه خود را پیدا میکند.
اپیزود دوم:
فروردین 93: حمید ابوطالبی که به عنوان سفیر و نماینده دائم ایران در سازمان ملل،معرفی شده بود، در اقدامی بی سابقه توسط سنای آمریکا، ممنوع الورود شد!
اپیزود سوم:
فروردین 94: معاون پارلمانی وزارت امور خارجه آقای قشقاوی گفت: «در هفته دوم تعطیلات سال 94، به هنگام بازرسی از یک کاروان عمره ایرانی، مأموران متخلف مذکور به بهانه مشکوکشدن به دو نوجوان ایرانی، آنها را از بقیه جدا کرده و در بخش دیگری مورد بازرسی بدنی قرار دادند که در اثنای بازرسی، سایر افراد کاروان متوجه شدند که مأموران خاطی قصد آزار و اذیت جنسی آن دو نوجوان را داشتهاند و مسئولان امر را از این موضوع مطلع میکنند.
سوال مردم ایران از ریاست محترم جمهوری است که با توجه به سخنان شما همکنون ارتباط کشور ما چند کشوری که متاسفانه از انان به عنوان جامعه بین المللی یاد میشود گرم و صمیمی شده است میتوانیم ادعا کنیم که اعتبار پاسپورت ایرانی حفظ شده است! براستی مصداق "اعتبار پاسپورت ایرانی" چیست؟
از تمامی فعالان فضای مجازی و هنرمندان قلم به دست خواهشمندیم ضمن باز نشر کمپین"احترام پاسپورت ایرانی" آثار خود را در این زمینه در قالب یادداشت، گزارش، مصاحبه، عکس، کلیپ و...در شبکه های اجتماعی با هشتک#دفاع از پاسپورت ایرانی نشر دهند و لینک آن را به سایت "حرف تو" ارسال نمایند.
ریشهی فرهنگی این شعار از قرآن کریم اخذ شده است که خداوند متعال در مواردی میفرماید «مرگ بر» مانند:
«قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ» (الذاریات - ۱۰)
ترجمه: مرگ بر [خدا بکشد] دروغگویان را (که با سخنان غیر واقعی و غیر مستدل مردم را منحرف میکنند).
«قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ» (عبس - ۱۷)
ترجمه: مرگ بر [خدا بکشد] انسان را که چقدر کفرانگیز است. (یعنی مرگشان باد به خاطر کفرشان).
«قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ» (العروج - ۴)
ترجمه: مرگ بر (کشته باد) کسانی که آتش و دود مهیا میکردند [تا مؤمنین به خداوند را در آنها انداخته و بسوزانند].
دو چیز تداوم این شعار را رقم زده است؛ نخست روح ظلم ستیزى مردم ایران که نیروى ایجاد انقلابى عظیم را داشتند و دیگر رسوایى آمریکا در اینکه نشان داد مظهر بیداد و فرعونیت است و از هیچ تجاوز و جنایت و خیانتى براى شکستن عمود خیمه اى استقلال و به قفس درآوردن آزادى این ملت، فروگذار نمىکند. این دو عامل، همچون دو بال پر توان، شعار مرگ بر آمریکا را در سپهر شعور تاریخى مردم مسلمان وانقلابی ایران به اوج رسانید.
عملکرد دولتمداران آمریکا طی 36سال گذشته از انقلاب اسلامی ایران همواره ذهنیتی منفی از این کشور را در ذهن مردم ایران باقی گذاشته است.
روایت جنایات آمریکا علیه مردم ایران بدون شک سیاهه ای طولانی خواهد شد، سیاهه ای که ترور، تجاوز، تحریم و حمایت از مخالفان انقلاب اسلامی تنها بخش کوچکی از آن خواهد بود.
اما در این میان مطرح کردن یک سوال و پاسخ آن می تواند ماهیت دولت آمریکا را بیشتر نمایان کند؛ «آیا آمریکا تنها به ایران ظلم کرده است؟»
بدو ن شک پاسخ این سوال جواب های بیشماری در افغانستان و عراق دارد، کشورهایی که نزدیک به 12سال در اشغال آمریکا قرار داشته و مردم آن طعم خشونت آمریکایی ها را درک کرده اند.
در همین حال کشورهای بسیاری در سراسر جهان وجود دارند که حداقل یکبار طعم وحشی گری از نوع آمریکایی را چشیده اند.
بنابراین گزارش، یکی از خطرناک ترین نوع جنایت های آمریکا علیه کشورهای جهان، استفاده و بکارگیری تسلیحات بیولوژیکی و رادیواکتیویته علیه دیگر کشورهای جهان است.
این تسلیحات نه تنها به صورت فروش بمب های شیمیایی به کشورهای همراه سیاست های آمریکا صورت می گیرد بلکه با ورود به موضوعات دارویی، توانایی خطرناکی را در اختیار کشوری قرار داده که بیشترین تعداد جنگ را در سالیان اخیر به دنیا تحمیل کرده است.
در این گزارش به بررسی تسلیحات خطرناک هسته ای و بیولوژیکی ایالات متحده آمریکا می پردازیم؛ کشوری که امروز سعی دارد با نقاب دموکراسی خواهی و تاکید بر گفت و گو محوری، چهره جنایتکار خود را پنهان کند.
شعار مرگ بر آمریکا از کشور ما شروع شده و امروز در منطقه وجهان فراگیر شده است، حال ما که این شعار را به راه انداختهایم بخواهیم آن را حذف کنیم؛ اصلا اینگونه نخواهد شد.hootdalgan.ir
اگرچه زحمات طاقتفرسا و تلاشهای غیرقابل وصف مردم در طول دوران مبارزه علیه رژیم شاهنشاهی در بیستودو بهمن سال 57، منجر به سقوط حکومت مستبد و فاسد پهلوی شد اما هنوز روش جایگزین حکومتیِ جدید، مشخص نشده بود. به عبارت دیگر، کنار زدن حکومت سابق، به تنهایی نمیتوانست برای استمرار انقلاب، کافی باشد؛ بلکه حتماً باید شیوهای جدید و متناسب با شرایط آن روز دنیا ارائه میشد تا هم از گزند طعن و کنایههای دشمنان در امان میبود و هم ماهیت و اصالت اسلامی بودن خود را حفظ میکرد. همین ضرورت فوری بود که سبب شد فقط یک ماه و نیم پس از پیروزی انقلاب اسلامی، همهپرسیِ تعیین نوع حکومت، برگزار شود. شور و هیجان مردم برای برگزاری این انتخابات را میشد از صفوف طولانی آنها در محل صندوقهای اخذ آرا مشاهده کرد. نتیجهی بدستآمده، بسیار پرمعنا بود: رأی 98/2 درصدی به «جمهوری اسلامی». به این ترتیب و «بعد از آن دوران کوتاه صدر اسلام، یک حکومتی اعلان شد، یک نظامی اعلان شد که دارای دو خصوصیت مردمی بودن و الهی بودن است؛ یعنی جمهوری اسلامی.»[1]
آزادی بوجود آمده در کشور، مورد سوءاستفادهی عناصر معاند قرار گرفته بود و تلاش زیادی انجام شد تا ذهن و رأی مردم را تحتتاثیر قرار دهد. «آن جناحهایی که بر مطبوعات کشور مسلط بودند، روشنفکرهای چپ و نیمه چپ و لیبرال و التقاطی، اینها که مطبوعات آن روز را اطلاعات، کیهان آن روز را توی مشت داشتند ... هرچه دلشان میخواست مینوشتند. رفته بودند اینجا و آنجا این روشنفکرهای گروهکی سیاسی ملحد و نیمهملحد از شخصیتهای گوناگون نظر خواسته بودند که به نظر شما آری یا نه درست است؟ یا بیائید چندجور حکومت را مطرح کنیم و رأی بگیریم. مقصودشان هم این بود که مردم را از آن یکپارچگی خارج کنند.»[2]
با وجود تبلیغات گستردهی عناصر معاند برای القای روشهای دیگر حکومتی، مردم رشید ایران با رأی قاطع به «جمهوری اسلامی»، انقلاب خود در بهمن پنجاهوهفت را تکمیل کردند و از این رو میتوان گفت که «نقطهی مکمل و متمم انقلاب بیستودو بهمن بود یعنی خلاصهی محصول بیستودو بهمن، روز جمهوری اسلامی روز دوازدهم فروردین بود.»[3]
12فروردین، روزی بود که معارف ناب اسلامی از لابلای متون و سطور کتابها به عرصهی حکومتی آورده شد و اسلام عزیز، مجالی برای تحققیافتن پیدا کرد. طبیعی است که وقتی سخن از حاکمیت اسلام به میان میآید حتما باید سراغی از کسانی که نسبت به تحولات اسلامی حساس هستند یعنی مسلمانان دنیا هم گرفت. پس از یک منطر و زاویه، میتوان گفت که «روز جمهوری اسلامی روز عید فقط ما مردم ایران نیست، بلکه عید همهی کسانی میتواند باشد که مسلمانند، یعنی نزدیک به یک میلیارد جمعیت. آنها هم، یعنی ملتهای مسلمان عادت کردند که اسلام را در حال دفاع در موضع انفعال، درحال انزوا ببینند. آن وقتی که یک ملتی در موضع تهاجم به قدرتهای سلطهگر و تهاجم به نظامهای بشری ناقص قرارمیگیرد و اعلان یک جمهوری براساس اسلام میکند این برای همهی ملتهای مسلمان مایهی مباهات و سربلندی است.»[4]
امید آنکه با قدرشناسی ما، این «جمهوری اسلامیِ» برآمده از آرای مردم و قوتگرفته از زحمات امام(ره) و خون پاک شهدای اسلام، مثل گوهری گرانبها مورد توجه و مراقبت باشد و هر روز شاهد سرافرازی و بالندگی بیشترآن باشیم.
پینوشت:
1- مصاحبه رهبرمعظمانقلاب، 10 فروردین 1364
2- همان
3- همان
4- همان
:: موضوعات مرتبط:
سیاسی , ,
:: برچسبها:
12فروردین ,
:: بازدید از این مطلب : 541
سایت طایفه هوت رخشانی شهرستان دلگان:
جهت درج مطالب شمامخاطبین سایت طایفه هوت رخشانی شهرستان دلگان،مطالب (زندگینامه شهدای محل زندگیتان،اخبار فرهنگی روستا،درباره روستا ومکانهای دیدنی روستای محل زندگیتان و...)خود رابه آدرس hootdalgan@chmail.irویا به سامانه پیامک 500028360533ارسال نماییدتابه نام خودتان در سایت درج گردد.....(آدرس ما درشبکه اجتماعی افسرانhttp://www.afsaran.ir/profile/hootdalganلطفا از مابازدیدنمایید).
اهالی این طایفه در روستای چاه محمد غرب شهرستان دلگان مستقرهستند.
جوانان زیادی از این طایفه در طول 8سال دفاع مقدس به جبهه های حق علیه باطل اعزام شدندویاشهید شدند ویا جانباز،شهیدانی روحانی شهید رحمت اله وپاسدار شهیدعلی اکبروروحانی شهید دادمحمد از آنجمله اند.
مذهب طایفه:مذهب همه افراد طایفه شیعه اثنی عشری می باشد.
آثارمذهبی،تاریخی ،فرهنگی وگردشگری روستای طایفه:مساجدحضرت ولیعصر(عج)تاریخ ساخت1364شمسی وامام رضا(ع)،کتابخانه مسجد حضرت ولیعصر(عج)،تالاب وجنگل هیروک جنوب روستا،تپه های تاریخی رندان،صنایع دستی مثل سوزن دوزی وپولک دوزی زنان.
شغل اکثرطایفه کشاورزی ودامداری است.
این طایفه افرادی زیادی را داردکه مقاطع عالی تحصیلی را طی نموده اند یا درحال تحصیلندمانندمهندس شیرمحمدبامری،مهندس رسولبخش بامری،مهندس غلام محمدرخشانی،حجت السلام مصطفی وحمیدپرورش از آنجمله اند.
تیره های طایفه در روستای چاه محمد:میردوستی،شهدوستی،عباسی.
جمیعت طایفه:300نفر
این طایفه اقوام زیادی درایرانشهر(گزهک بزمان وبمپور)،دهنو وچاه علی اسلام آباد کرمان،سرمیچ لاشار،ایرانشهرو... دارند.