گرگ و روباه یک نقشه کشیدند.
چند روز بعد گرگ اومد وسط گوسفندا شروع کرد به بع بع کردن.
گوسفندا اولش تعجب کردند!
به خودشون گفتند این چشه؟
گرگا که بع بع نمیکنند.!
گرکه شروع کرد به علف خوردن.
انقدر علف خورد که سیر شد.
گوسفندا پرسیدن چی شده؟
چرا به ما حمله نمیکنی؟
گرگ رفت روی یه سنگ نسبتا بلند. داد زد:
من توبه کردم.!! من توبه کردم!!
گوسفندا تعجب کردند.
گفتند چطور ممکن. ؟
بعضی هم گفتند راست میگه.
شور کردند. بعضی گفتند حقه است و کلک گرگ. اما بقیه قبول نکردند. گفتند ما دیدیم که گرگ علف میخوره. گفتند باید علف ها رو تقسیم کنیم.
فردا توله گرگ ها صاحب علف های ما میشه
خلاصه گفتند اگه بخواد از مراتع ما استفاده کنه نمیشه باید مذاکره کنیم.
رفتند پیش گرگ
گفتند برای مذاکره اومدیم نمیشه تو از علف های ما بخوری
گرگ قبول کرد. اما شرط گذاشت. که روباه به عنوان فرد بی طرف داور و قاضی باشه
اون بخش از گوسفندا هم که قبول کرده بودند حاضر شدند. و پای میز نشستند.
اول گرگ گفت تمام مراتع مال من. روباه تایید کرد و گفت چون قبلا شکار گاه گرگ بوده.
گوسفندها قبول نکردن. گرگ گفت یا زمین ها مال من باشه یا دوباره گوشت خوار میشم.!
گوسفند ا شور کردند.
بین خودشون گفتند. اینطوری نمیشه. اگر گرگ گوشت خوار بشه ما کشته میشیم. شرایط گرگ سخته.
بیاید با سیاست بریم پیش گرگ بگیم شرایط آسون تری بذاره.
رفتن پیش گرگ.
گرگ گفت. قبول. شما علف بخورید . اما با اجازه من و از اونجا که من میگم. و هر وقت که من میگم علف بخورید. بیاید پیش من. از من اجازه بگیرید.
قبول کردند.
از فردا اجازه میگرفتند. گرگ به بعضی اجازه میداد. به بعضی نه. که از بخشی از مراتع که علف های خوبی نداشت استفاده کنند.
چند وقتی گذشت...
گوسفندها ضعیف شده بودند... نر ها هم رقمتی نداشتند. دیگه نمیتونستند از بره ها دفاع کنند.
تا این که یک شب گرگ شبانه حمله کرد. و گوسفند رو برد.
این قضیه شبای بعد ادامه پیدا کرد!!
گرگ شبانه حمله میکرد. و یک گوسفند رو میبرد. و می خورد.
هیچ کس نمیتوانست. کاری بکنه.
گرگ قوی شده بود و گوسفندها ضعیف.
این وسط روباه هم عرض اندام میکرد.با گرگ سهیم شده بود هیچ گوسفندی حق اعتراض نداشت. و فقط انتخاب میکردند. که امشب چه کسی کشته بشه.
همه گوسفندها کشته شدند.
فقط به خاطر یک بار علف خوردن گرگ!!!
دلواپسم برای باخته هایمان
برای تحریم های جدید.
برای حرف های انسانی دشمن!!
برای خودمان.
جهان دنیای من است. اما به دنیا اعتمادی نیست!!
قاسم حسن زاده در رابطه با خبر منتشر از سوی شبکه العربیه در شب گذشته مبنی بر گروگان گرفته شدن ۱۸ پاسدار در منطقه ی نصرت آباد گفت : این خبر کذب محض است.
مسئول روابط عمومی قرارگاه قدس سپاه ادامه داد : این خبر که توسط گروه تروریستی جیش العدل و شبکه ی العربیه منتشر شده است هیچ صحتی ندارد و هیچ درگیری ای در این منطقه رخ نداده است.
لازم به ذکر است شبکه العربیه در مواردی دیگر خبرهای دروغی را از گروه های تروریستی بر علیه جمهوری اسلامی ایران نیز منتشر کرده است و به نوعی رسانه و مبلغ این گروه ها تبدیل شده است.
فرفره نداشتیم. بچههای کدخدا داشتند اما همبازی ما نبودند که دست ما بدهند. مسعود و مجید نقشهاش را کشیدند و مصطفی بند و بساطش را جور کرد.
ما که فرفرهدار شدیم، لبخند نشست روی لبهای بابابزرگ. گفت: «دیدید
میشود، میتوانید!»
از ترس بچههای کدخدا، داخل خانه فرفره بازی میکردیم. مبادا ببینند و به تریج قبایشان بربخورد. اما خبرها زود در دهکده ما میپیچید.
خبر که به گوش کدخدا رسید، داغ کرد. گفت: «بیخود کردهاند. بچه رعیت را چه به فرفره بازی.» و گیوهاش را ورکشیده بود و آمده بود پیش عمو محمد به آبروریزی. (بعداً شنیدیم که همان روز، کدخدا دم گوش میرآب گفته: «این اول کارشان است. فردا همین فرفره میشود روروک و پس فردا چرخ چاه.» بیشتر موتور پمپهای آب ده، مال کدخدا بود.) عمو محمد که صدایمان کرد، فهمیدیم کار از کار گذشته. فرفره را برداشت و گذاشت داخل گنجه. درش را قفل کرد و کلیدش را داد دست بچههای کدخدا. که خیالشان راحت باشد از نبودن فرفره.
رفتیم پیش بابابزرگ با لب و لوچه آویزان. فهمید گرفتگی حالمان را. عموها را صدا زد. به عمو محمد گفت: «خودت کلید را دست کدخدا دادی و خودت پس میگیری.»
عمو محمد مرد این حرفها نبود. همهمان میدانستیم. بابابزرگ گفت: «بروید و قفل گنجه را بشکنید.» عمو محمود گفت: «کی برایتان فرفره خرید؟ کدخدا؟!» گفتیم: «نه عمو جان! خودتان که میدانید، خودمان ساختیم!»
گفت: «دیگر بلد نیستید بسازید؟» گفتیم: «چرا!» گفت: «بهترش را بسازید.» و رفت در خانه کدخدا به داد و بیداد. صدای بگومگویشان ده را برداشت. این وسط ما، قفل گنجه را شکستیم و بهترش را ساختیم.
بچههای کدخدا فهمیدند. کدخدا گر گرفت. داد زد: «یا فرفره یا حق آب!» و به میرآب گفت که آب را روی زمینهای همهمان ببندد. کار سخت شد. عموها از هزار راه ندیده و نشنیده، آب میآوردند سر زمین. که کشتمان از بیآبی نسوزد. مسعود را گرفتند و کتک زدند. زورمان آمد. مجید به تلافیاش، روروک ساخت. کدخدا گفت که گندم و تخممرغ هم ازمان نخرند. مجید و مصطفی را هم گرفتند و زدند. صدای عمو محمود، هنوز بلند بود اما گوشه و کنایهها شروع
شد. عمو حسن جمعمان کرد و گفت: «این جور نمیشود. هم فرفره شما باید بچرخد و هم زندگی ما.» از بابابزرگ رخصت گرفت و قرار شد برود و با خود کدخدا حرف بزند. وقتی که برگشت، خوشحال بود.
گفت: «قرار شده روروک را خراب کنیم اما فرفره دستمان باشد. آنها هم تخممرغمان را بخرند و هم......
كمی آب بدهند.» بابابزرگ گفت: «کدخدا سر حرفش نمیماند.» عمو حسن گفت: «قول داده که بماند. ما فرزندان شماییم. حواسمان هست!»
بچههای کدخدا آمدند و روروک را، جلوی چشمهای خیس ما، خراب کردند. عموحسن آمد و فرفره را گذاشت پیش دستمان و رفت که با کدخدا قرار و مدار بگذارد.
دل و دماغی نداشتیم برای چرخاندن فرفره. مهدی گفت: «وقت زانو بغل کردن نیست. باید چرخ چاه بسازیم. کدخدا از امروز ما میترسید نه دیروز فرفره و روروک ساختنمان.» بابابزرگ لبخند زد.
عمو حسن هر روز با کدخدا کلنجار میرفت. یک روز خوشحال بود و یک روز از نامردی کدخدا میگفت. ما میشنیدیم و بهش «خدا قوت» میگفتیم. بچهها داشتند بالای پشت بام یواشکی چرخ چاه میساختند
در ابتدای این دیدار امام جمعه موقت شهرستان دلگان ضمن تبریک به مناسبت ولادت حضرت فاطمه زهرا(س) و روز مادر،مطالبی در مورد مقام و وظایف زنان و مادران عنوان کرد.
وی ضمن خوش آمد گویی به خواهران بسیجی ،مادران وهمسران شهداء بیان داشت:باید سبک زندگی حضرت زهرا (س) الگوی زندگی جوانان باشد ادامه داد: حضرت زهرا(س) در صحنه هایی که نیازبوده،حضور داشتند و همیار حضرت امام علی(ع) بودند
وی خاطر نشان کرد: یکی از درس های حضرت زهرا(س) به ما، درس دفاع از حریم ولایت است
در پایان این دیدار از مادارن وهمسران شهدا حاضردرجلسه تجلیل شد.
با توجه اتفاقات اخیر در فرودگاه جده و در اعتراض به هتک حرمت رژیم آل سعود به دو نوجوان ایرانی،کمپینی توسط فعالان فضای مجازی با عنوان" اعتبار پاسپورت ایرانی" ایجاد شد.
با توجه اتفاقات اخیر در فرودگاه جده و در اعتراض به هتک حرمت رژیم آل سعود به دو نوجوان ایرانی،کمپینی توسط فعالان فضای مجازی با عنوان" اعتبار پاسپورت ایرانی" ایجاد شد.
اپیزود اول:
حسن روحانی در خرداد 92 در شبکه جام جم:
به همه هموطنان قول خواهم داد که بزرگان و افتخارات ایران را و میراث فرهنگی ایران و بزرگانی که برخی همسایگان در حال تصاحب آنها هستند را این افتخارات که جزو تاریخ و فرهنگ ماست را برمیگردانم و قول میدهم که اعتبار واحترام را به پاسپورت ایرانی برگردانم..
..در واقع همه سوالات به سیاست خارجی بازمیگردد. باید بدانید که ارزش پاسپورت علامت نوع رابطه ما با دنیاست؛ اگر روابط ما با کشوری، قارهای یا کل جهان صمیمی و بر مبنای احترام متقابل و منافع متقابل، روابط گرمی شد، آنوقت شهروند ایرانی در آن کشور جایگاه دیگری پیدا میکند، در آن صورت چهره ایرانی را که میبینند، به عنوان چهره دوست نگاه میکنند و پاسپورت هم جایگاه خود را پیدا میکند.
اپیزود دوم:
فروردین 93: حمید ابوطالبی که به عنوان سفیر و نماینده دائم ایران در سازمان ملل،معرفی شده بود، در اقدامی بی سابقه توسط سنای آمریکا، ممنوع الورود شد!
اپیزود سوم:
فروردین 94: معاون پارلمانی وزارت امور خارجه آقای قشقاوی گفت: «در هفته دوم تعطیلات سال 94، به هنگام بازرسی از یک کاروان عمره ایرانی، مأموران متخلف مذکور به بهانه مشکوکشدن به دو نوجوان ایرانی، آنها را از بقیه جدا کرده و در بخش دیگری مورد بازرسی بدنی قرار دادند که در اثنای بازرسی، سایر افراد کاروان متوجه شدند که مأموران خاطی قصد آزار و اذیت جنسی آن دو نوجوان را داشتهاند و مسئولان امر را از این موضوع مطلع میکنند.
سوال مردم ایران از ریاست محترم جمهوری است که با توجه به سخنان شما همکنون ارتباط کشور ما چند کشوری که متاسفانه از انان به عنوان جامعه بین المللی یاد میشود گرم و صمیمی شده است میتوانیم ادعا کنیم که اعتبار پاسپورت ایرانی حفظ شده است! براستی مصداق "اعتبار پاسپورت ایرانی" چیست؟
از تمامی فعالان فضای مجازی و هنرمندان قلم به دست خواهشمندیم ضمن باز نشر کمپین"احترام پاسپورت ایرانی" آثار خود را در این زمینه در قالب یادداشت، گزارش، مصاحبه، عکس، کلیپ و...در شبکه های اجتماعی با هشتک#دفاع از پاسپورت ایرانی نشر دهند و لینک آن را به سایت "حرف تو" ارسال نمایند.
عباس رضايي جانباز ۳۵ درصد بابلي در گفتگو با خبرنگار ما در باره چگونگي وقوع اين حادثه گفت:
نظر به اينكه قرار بود در روزمعلم اولين گراميداشت در دانشگاه علمي كاربردي اين شهر برگزارشود و بنده نيز به عنوان مسئول برگزاري مراسم تعيين شدم و با توجه به اينكه تمام هماهنگي ها را انجام داديم در روزسه شنبه ۱۸/۱/۹۴ جهت رشهداي معلم شهرستان بابل ايزني و ارائه گزارش به قسمت آموزش رفتم و اتفاقا رئيس دانشگاه و پسرش هم درآنجا بودند.
البته با شناخت دقيقي كه رئيس دانشگاه نسبت به روحيٌات و آثار جراحتي در زمان جنگ تحميلي را دارا مي باشم متأسفانه با برخوردي تند به من گفتند برو بيرون و اين حرف را چندبار تكراركردند و برخوردايشان موجب بروز شوك عصبي ام شد و كنترل از دستم خارج شد تا آنجاييكه يادم است ليواني كه درآنجابود زمين زدم و به خودم آسيب رساندم كه متأسفانه در ادامه رئيس دانشگاه و فرزندش به طرفم حمله ورشدند و پيراهنم را پاره كردند و مرا مورد ضرب وشتم قراردادند. ظاهرا با وساطت دانشجويان و كامندان اين درگيري خاتمه يافت اما ضربات متعدد آنان باعث كبودي بغل سرم و جاي تركش شد.
حال حرمت يك جانباز اعصاب وروان چگونه مورد تعرض قرار گرفته آيا باشناختي كه آن عوامل با وضعيت روحي رواني ام را داشتند به راحتي بايد هتك حرمت كنند؟
واين اتفاقات در حالي بوجود آمد كه بنده درگير مراسم اولين گراميداشت شهداي معلم شهرستان بابل دردانشگاه بودم كه رئيس دانشگاه نيز ازبرگزاري آن ممانعت بعمل آوردند.
اشاره مي شود عباس رضايي دانشجوي مديريت روابط عمومي مقطع كارداني ترم ۴ دانشگاه علمي كاربردي واحد ۴ بابل و جانباز ۳۵% جنگ تحميلي كه در تاريخ ۲۳/۱۰/۶۵ درعمليات كربلاي ۵ (شلمچه) به درجه جانبازي نائل آمده است.
سرکار خانم پایداریان دبیر مجمع عالی بسیج این شهرستان با بیان اینکه این مجمع به صورت فصلی برگزار می شود، اظهارکرد: در این فصل، مجمع عالی بسیج شهرستان دلگان با جمع آوری ماهواره ها از سطح شهرستان وبیان معضلات و مضرات ماهواره و راه های مقابله با آن برگزار شد.
در ادامه جناب سرهنگ خسروی فرمانده ناحیه مقاومت بسیج سپاه شهرستان دلگان گفت:بسیج و بسیجی افتخارش این است که در طول بیش از سه دهه از عمر پربرکت انقلاب اسلامی و اطاعت پذیری از رهبر و مقدایش و ا بصیرت و دوراندیشی در هر عرصه ای که نیاز به حضورش باشد حاضر می شود و در آن عرصه نقش آفرینی نموده و اثرگذار باشد، لذا امروز نیز که دغدغه مولا و مقتدایمان حضرت امام خامنه ای (مدظله العالی) مباحث فرهنگی می باشد؛ بسیج آماده تر از هر زمان دیگر در این عرصه حاضر خواهد شد و کاری خواهد نمود که چشم طمع دشمنان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را کور خواهد کرد.
همچنین لازم به ذکر است امروز به صورت خودجوش تعداد حدود ۵۰دیش ماهواره توسط مردم شهرستان دلگان تحویل مراجع قانونی شد تا نشان دهند با آمدن دستگاه دیجیتال دیگر نیازی به ماهواره نمی باشد.
به همت ناحیه مقاومت بسیج سپاه شهرستان دلگان طی نشستها و کلاسهای بصیرتی و روشنگری برای مردم در مورد مضرات و آسیبهای ماهواره، مردم این شهرستان طی حرکتی داوطلبانه ابزارهای فرهنگی نفوذ دشمن را تحویل دادند و با این اقدام خود از ارزشهای انقلابی و اسلامی دفاع کردند.
گفتنی است؛ طرح جایگزینی ماهواره با دستگاههای گیرنده دیجیتال استانی از سال ۹۲ آغاز شده است.
سایت همه باهم به مناسبت روز زن مسابقه وبلاگ نویسی “چشمه سار کوثر “باموضوعات ذیل برگزار میکند:
سبک زندگی فاطمی
سیره و زندگانی حضرت زهرا(س)
زندگی با معیارهای حضرت زهرا(س)
زنان وحجاب وعفاف فاطمی
علاقه مندان وبلاگ نویس میتوانند موضوعات فوق رادرقالب یادداشت مقاله و پوستر تا ۲۸ فروردین ماه آثار خود را به همراه مشخصات به آدرس info@baham91.ir ارسال نمایند.
به برگزیدگان جوایزی تعلق خواهد گرفت.
انتهای پیام/
:: موضوعات مرتبط:
مذهبی , ,
:: برچسبها:
چشمه سار کوثر ,
:: بازدید از این مطلب : 574
كتاب بلوچ گريه نميكند،حاوي چهار روايت از زندگي شهیدعلي معمار(مسؤول قرارگاه جنوب استان سيستان و بلوچستان) است كه به نقل از حاج اصغر معمار حسنآبادي،حسن نوري، فاضل بلوچي و ملك قاسمي نقل شده است.شهيد علي معماردر سال 1343، در حومه كاشان به دنيا آمد. دوران دبستان را همانجا گذرانيد و همزمان به حفظ سورههاي قرآن پرداخت. او دوره راهنمايي را در كاشان گذراند و تازه وارد دبيرستان شده بود كه انقلاب آغاز شد. او در دامن انقلاب رشد كرد و به صف پاسداران انقلاب اسلامي پيوست. در هنگام شروع جنگ، سن او كم بود، لذا براي اعزام به جبهه پذيرفته نشد. تا اين كه بسيج او را براي جنگيدن با اشرار انتخاب كرد. او چهارده سال تمام در خاك محروم استان سيستان و بلوچستان در ميان بلوچها زندگي كرد و با اشرار مبارزه كرد و سطح زندگي وي هرگز از سطح زندگي مردم عادي بلوچ بالاتر نرفت. در سال 1361 از طرف سپاه سيستان و بلوچستان در عمليات والفجر يک شركت كرد. او در دي ماه 1373 به كمين اشرار افتاد و شهيد شد.
ناشر:كنگره بزرگداشت سرداران شهيد استانهاي كرمان و سيستان و بلوچستان
شهيدان همواره در معارف ديني و ملي ما، داراي ارج معنوي و اجر اخروي بوده است. چرا كه عنصر ماهيتي شهادت، ايثار و از خودگذشتگي است و چون ايثار از ويژگي هاي متعالي و ستودني شخصيت و تحقق ذات است، ايثارگر نيز درخور تحسين و ستايش است. مجموعة حاضر شامل دل نوشته هايي در شرح حال و تكريم شهداي روحاني سيستان و بلوچستان است. از جملة اين شهداي گرانقدر مي توان به اين اشخاص اشاره كرد: روحاني شهيد «رحمت الله بامري»، «روحانی شهید نبی بخش عبداللهي»، «مرادبخش قنبري» و «امام بخش هوت».
ایا کسی هست که به این مشکلات های عابر بانکی دلگان توجه کند و این مشکلی که چند سال است مردم را برای گرفتن اسکناس به این مغازه و اون مغازه می کشاند را پی گیری کند .
شاید برایتان پیش امده است که به عابر بانک ........ مراجعه کرده باشید و با این پیام روبرو شده باشید (این دستگاه فاقد اسکناس می باشد لطفا به عابر بانکی دیگر مراجعه نمایید ) راستی اخر ما منظورش رو نفهمیدم منظورش عابر بانک در یه شهرستان دیگر بوده یا کارت خوانی که در مغازه کناری بانک می باشد وهمیشه پول داردو بابت 100000هزارتومانی 4000هزار از ادم دریافت می نماید تا این کار عابر بانک را را به روش دستی انجام دهد . وبه مشتریان بانک اسکناس بدهد راستی ما مردم تا کی باید این وضعیت عابربانک ها رو باید تحمل کنیم چقدر دیگر باید به دلالان اسکناس بدهیم تا این مشگل عابر بانک ها درست شود آیا امیدی هست که این وضعیت درست بشود .
ودر پایان می خواهم بگم اگر خواستید از عابربانک های شهرستان دلگان اسکناس دریافت کنید لطفا به مغازه های کناری بانک مراجعه کنید و بابت صد هزارتومانی چهارهزارتومان کارمزد به روش دستی بدهید تا مشکل شما حل بشود .
و من از تمامی مسئولین محترم زیربط می خواهم که واقعا فکری به این وضعیت عابربانک های شهرستان دلگان بکنید و این مشکل مردم را حل کنید تا کمتر مردم این شهر به دلالان اسکناس روی بیاورند و مشکلات ناخواسته ای برایشان پیش نیاید .
سایت طایفه هوت رخشانی شهرستان دلگان:
جهت درج مطالب شمامخاطبین سایت طایفه هوت رخشانی شهرستان دلگان،مطالب (زندگینامه شهدای محل زندگیتان،اخبار فرهنگی روستا،درباره روستا ومکانهای دیدنی روستای محل زندگیتان و...)خود رابه آدرس hootdalgan@chmail.irویا به سامانه پیامک 500028360533ارسال نماییدتابه نام خودتان در سایت درج گردد.....(آدرس ما درشبکه اجتماعی افسرانhttp://www.afsaran.ir/profile/hootdalganلطفا از مابازدیدنمایید).
اهالی این طایفه در روستای چاه محمد غرب شهرستان دلگان مستقرهستند.
جوانان زیادی از این طایفه در طول 8سال دفاع مقدس به جبهه های حق علیه باطل اعزام شدندویاشهید شدند ویا جانباز،شهیدانی روحانی شهید رحمت اله وپاسدار شهیدعلی اکبروروحانی شهید دادمحمد از آنجمله اند.
مذهب طایفه:مذهب همه افراد طایفه شیعه اثنی عشری می باشد.
آثارمذهبی،تاریخی ،فرهنگی وگردشگری روستای طایفه:مساجدحضرت ولیعصر(عج)تاریخ ساخت1364شمسی وامام رضا(ع)،کتابخانه مسجد حضرت ولیعصر(عج)،تالاب وجنگل هیروک جنوب روستا،تپه های تاریخی رندان،صنایع دستی مثل سوزن دوزی وپولک دوزی زنان.
شغل اکثرطایفه کشاورزی ودامداری است.
این طایفه افرادی زیادی را داردکه مقاطع عالی تحصیلی را طی نموده اند یا درحال تحصیلندمانندمهندس شیرمحمدبامری،مهندس رسولبخش بامری،مهندس غلام محمدرخشانی،حجت السلام مصطفی وحمیدپرورش از آنجمله اند.
تیره های طایفه در روستای چاه محمد:میردوستی،شهدوستی،عباسی.
جمیعت طایفه:300نفر
این طایفه اقوام زیادی درایرانشهر(گزهک بزمان وبمپور)،دهنو وچاه علی اسلام آباد کرمان،سرمیچ لاشار،ایرانشهرو... دارند.