hootdalgan.irیکی از موضوعاتی که معمولا میتواند باعث ناسازگاری میان زوجین در زندگی زناشویی شود، ناسازگاری زن نسبت به شغل و حرفهی همسرش است که امروزه تعداد قابل توجهای از خانوادهها با آن درگیرند. لذا به نظر میرسد برای تجربه یک زندگی موفق، سازگاری زن با شغل و حرفه همسرش، امری لازم و ضروری است.
امّا از طرفی، عدهای از دختران مذهبی وجود دارند که برای ازدواج، به دنبال افراد حوزوی هستند و تصور میکنند که این قشر از افراد جامعه، میتواند مورد مناسبی برای آنان باشد، امّا به راستی آیا این چنین است؟ دختران چگونه میتوانند با خانواده یک طلبه، ارتباط برقرار کرده و از تمایل خود به ازدواج با فرد طلبه بگویند؟ راستی راههای ارتباط با یک طلبه جهت ازدواج چیست؟
همانطور که بارها گفته شد، آنچه که در انتخاب طرفین باید توجه شود، این است که طرفین(دختر و پسر) میبایست از جهت اعتقادی، اخلاقی، رفتاری، فکری، فرهنگی و خانوادگی از تناسب لازم برخوردار باشند.
لذا در کنارهم قرار گرفتن یک فرد متدین با یک فرد حوزوی به معنای وجود این تناسبات نیست؛ زیرا چه بسا طرفین از جهت اعتقادی و فکری نزدیک به هم باشند، ولی آیا در دیگر تناسبات مذکور(اخلاقی، رفتاری، فرهنگی و خانوادگی) نیز نقطه اشتراک وجود دارد؟ لذا نمیتوان به صرف اینکه طرفین از جهت اعتقادی و فکری نقطه اشتراک دارند، اکتفا کرد و دیگر تناسبات لازمه را نادیده گرفت.
از این رو، ازدواج یک فرد متدین با یک فرد حوزوی، مستلزم در نظر گرفته شدن تمام آیتمهای تناسب است و در صورت وجود تناسب در تمام آیتمهای مذکور، میتوان به چنین پیمان ازدواجی امیدوار شد.
امّا راهکارهای ارتباط با یک طلبه جهت ازدواج
از آنجایی که معمولا نوع و شیوه ارتباط گیری قشر حوزوی با همسر آینده خود با سایر اقشار جامعه متفاوت است؛ مثلا آنها اهل خیابان گردی و روابط نادرست قبل از ازدواج نیستند و به صورت تصادفی یا لحظهای و حتی شخصی اقدام به انتخاب فرد مورد نظرشان نمیکنند و تاجایی که امکان دارد از طریق واسطه اقدام میکنند، به همین منظور میبایست در این باره روشهای معقولی مورد بررسی قرار داده شود.
امّا قبل از هرچیز، برای ازدواج با یک فرد حوزوی(روحانی یا طلبه) علاوه بر قبولی افکار و عقاید طلبگی از سوی طرف مقابل، میبایست او با مسلک طلبگی نیز شناخت کافی داشته باشد؛ زیرا لزوما ازدواج یک فرد مذهبی با یک فرد حوزوی، به معنای ازدواج موفق و صحیح نیست.
معمولا بیشتر طلبهها برای ازدواج، این دغدغه را دارند که طرف مقابلشان، سازگاری با زندگی طلبگی و از همه مهمتر علاقه به زندگی با این قشر را داشته باشد. پس لازم است که اگر دختری علاقه به ازدواج با قشر طلبه را دارد، شخصا اعلان علاقه و آمادگی کند؛ مثلا او میتواند در محافلی مانند دانشگاه، مساجد، هیئتها و زندگی اجتماعی خود به دوستان خاص خود بگوید و رسما بیان کند که به این نوع زندگی علاقهمند است. این کار باعث میشود که از طریق واسطه، این علاقه و آمادگی به گوش طلبههایی که در آستانه ازدواج هستند، برسد.
از طرفی دخترخانمها میتوانند با همسران طلبهها آشنا شده و باب رفاقت و دوستی را با آنان باز کرده و این کار علاوه بر آشنایی و شناخت دختران با زندگی طلبگی، با وساطت همسر دوستشان، میتوانند اسباب معرفی خود به طلبهها را فراهم کنند.
در کنار آن، رفت و آمد خانوادگی با طلبهها و برگزاری مهمانی نیز میتواند در این امر نقش موثری داشته باشد که متاسفانه این کار خیلی از سوی خانوادهها انجام نمیپذیرد که باید قبول کرد بخشی از این اشکال متوجه خود طلبهها است. متاسفانه ارتباط خانوادگی میان طلبهها و مردم کمی ضعیف است. به هر حال این ارتباط زمینه آشنایی شده و مقدمات ازدواج با یک طلبه را فراهم میکند.
از طرفی دیگر، متاسفانه یک اشکال عمدهای که در میان دختران مذهبی وجود دارد، عدم شناخت دیگران نسبت به فضایل و خوبیهای آنها است؛ کاری که پیغمبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) بارها در مورد دخترش حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها) انجام میدادند. متاسفانه بسیار دیده شده که دختری زیبا، باتقوا، محجوب، خوش اخلاق و… به دلیل عدم شناخت دیگران، تا سنین بالا در خانه پدر مانده و بعضا موفق به ازدواج هم نشدهاند. البته این مورد منحصر به ازدواج طلبگی نیست، ولی بدون تردید ذکر همه این فضایل در کنار ابراز علاقه او به طلبه، میتواند به راحتی مقدمات ازدواج با یک طلبه را فراهم کند.
از این رو، مادر دخترخانم میتواند در مجالس مختلف به بهانههای مختلف، از محسنات و خوبیهای دخترخانمش مثلا؛ اخلاق و رفتارش، هنرها و میزان مهارتش در خانه داری و ... تعریف کند. البته نه به اندازهای که باعث سوءتفاهم و سوءبرداشت دیگران نسبت به تعاریف مادر شود.
منبع:رهروان ولایت